شنبه ۱۰ شهریور۹۷

ساخت وبلاگ
بعضی وقتا یه سری اتفاقایی میفته که باید هر لحظه خدا رو شکر کنی. هر موجودی به زبون خودش از خدا یا حتی از بنده های خدا تشکر می کنه.
یه گربه سفید با ۳ تا بچه هاش تو باغ زندگی می کنن. اسمش سفید برفیه. هر سری که میریم هر چی غذا طی هفته تو خونه مونده براش می بریم. اونم به رسم تشکر سری قبل یه موش گرفته بود برامون آورده بود. ینی هر جا می رفتیم دنبالمون می اومد موش رو میذاشت روی زمین کنار ما خودش می خوابید کنارش به ما خیره میشد. چقدم موش بیچاره و چندشی بود. دست و پای خشک شده با دم دراز آویزووون. یه وقتایی هم تشکر دیگران میشه اینجوری اسباب زحمت ما.
تابستونم کم کم رو به اتمامه. تابستون پر تلاش و پر زحمتی بود برای من. اولش ۳۰mia و کم محلی های سوپروایزاراشو حس بد من ، بعدش alw و روزای پر استرس دمو و مدرسه مزخرف و پرسنل بی اخلاق و گدا گشنه شون و حس بد من، بعدترشم smrtKDS و ماجراهای خودش تا به الان و رنگین و تلاش من واسه خودمو نشون دادن و شیفتی شدن. تا به امروز که زنگ زدن گفتن بیا مشاوره شو واسه مدرسه.
کاش ژپتو بتونه خونه بخره. آدرینم داره دندون در میاره خیلی این روزا بی قراره. مامانم یه جورایی میخواد رو مخ فاطیماخانم کار کنه واسه موصی. ینی میشه که بشه؟

سه شنبه ۱۸ دی ۹۷...
ما را در سایت سه شنبه ۱۸ دی ۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nahid1364 بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 18 دی 1397 ساعت: 20:36